روباه گفت : خدا نگه دار ... اما رازی که بهت گفتم خیلی ساده است :
جز با چشم دل هیچ چیز و اونطور که باید نمیشه دید . نهاد و گوهر و چشم سر نمی بینه .
شازده کوچولو برای اینکه یادش بمونه تکرار کرد :- نهاد و گوهر و چشم سر نمی بینه .
- ارزش گل تو به قدر عمریه که به پاش صرف کردی .
شازده کوچولو برای اینکه یادش بمونه تکرار کرد :-... به قدر عمریه که به پاش صرف کردم .
روباه گفت : آدما این حقیقت و فراموش کردن اما تو نباید فراموشش کنی . تو تا ابد نسبت به اونی که اهلی کردی مسئولی . تو مسئول گلتی ...
شازده کوچولو تکرار کرد : من ....
اما من بعضی وقتا یادم میره .... باید بیشتر مواظب گلم باشم .
۲۶ بهمن تولد وبلاگم بود .... اما چه فرقی میکنه من که خواننده ثابت ندارم که
پس الان می گم تولدم مبارک
شاید یه نفر دیگه هم با من بنویسه ... . شاید اون موقع یه ذره این جا دوست داشتنی بشه